دوشنبه , اردیبهشت 29 1404
یاداشت روز؛دکتر محمد پورشمسی، رئیس اداره فراهم آوری اعضا پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد:

یاداشت روز؛دکتر محمد پورشمسی، رئیس اداره فراهم آوری اعضا پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد:

به گزارش وبدا – یزد، تا قبل از این که سامانه کشوری اهدا به نشانی اینترنتی ehda.ir راه‌اندازی شود یا افراد با ارسال کدملی خود به‌پیش شماره ۳۴۳۲ در سامانه اهدا ثبت‌نام کنند، هر دانشگاه علوم پزشکی به‌صورت جداگانه کارت اهدای عضو صادر می‌کرد و این امر به‌صورت متمرکز انجام نمی‌گرفت که متأسفانه آمار منظم و دقیقی در این باره وجود ندارد اما از زمانی که سامانه مذکور احداث شده است تابه‌حال نزدیک به هشت میلیون نفر ثبت‌نام کرده‌اند.
در مورد اهدای عضو فرد دچار مرگ‌مغزی‌شده، رضایت وراث کبیر آن فرد لازم است و فرد اگر کارت اهدای عضو را نیز داشته باشد، حتما باید فرآیند رضایت‌گیری انجام شود و پس از رضایت وراث کبیر فرد، عملیات اهدای عضو آغاز می‌شود.
کارت اهدای عضو به منزله فرهنگ‌سازی بوده و از لحاظ قانونی جایگاهی ندارد.
تنها نکته‌ای که وجود دارد این است که داشتن کارت اهدا موجب می‌شود ما راحت‌تر با خانواده فرد دچار مرگ‌مغزی‌شده صحبت کنیم و باتوجه‌به کارت داوطلبی اهدای عضو شخص، آن‌ها را از رضایت قلبی وی به این امر مطلع سازیم که در اکثر مواقع خانواده‌ها خیلی راحت‌تر با این موضوع کنار آمده‌اند.
همکاران ما در کادر درمان به دلیل این که با بیماران در وضعیت‌های مختلف در ارتباط هستند به این یقین و بینش رسیده‌اند که باکمال تأسف، فردی که دچار مرگ‌مغزی‌شده، هم از نظر شرعی و هم از نظر علمی معادل با کسی است که فوت شده و دیگر قادر به ادامه حیات نیست، ازاین‌رو این موارد را با خانواده‌های خود در میان می‌گذارند و اگر اتفاقی در این زمینه رخ دهد خانواده شخص خیلی راحت‌تر با مسأله اهدا عضو برخورد می‌کنند.
بر اساس آماری که ما داریم افراد زیادی از همکاران ما در کادر درمان دارای کارت اهدای عضو هستند و به ما در این امر کمک می‌کنند. همچنین واحد ما در مرکز استان یزد، چندین مرتبه داخل دانشگاه برای پرسنل کارت اهدای عضو صادر کرده که میزان استقبال افراد از آن چشمگیر است.
صدای گریه‌های آرام مادر در سکوت اتاق طنین‌انداز شده است. پدر با چشمانی پر از اندوه و افتخار، دست‌هایش را در هم گره زده و به قاب عکس فرزندشان خیره شده است. چند روزی از خداحافظی با عزیزشان می‌گذرد اما یک تصمیم بزرگ، درد این فقدان را به امیدی جاودانه تبدیل کرده است؛ اهدای اعضای بدن فرزندشان. مادر با چشمانی اشکبار، به یاد روزهای آخر زندگی فرزندش می‌افتد: زمانی که پزشکان گفتند امیدی به بازگشتش نیست، انگار دنیا بر سرمان خراب شد. اما در میان آن درد عمیق، فکر کردیم شاید بتوانیم با این تصمیم، زندگی چند نفر را نجات بدهیم و امید را به خانواده های دیگر برگردانیم.
پدر با صدای آرام اما قاطع می‌گوید: تصمیم سختی بود اما تصور این که قلب فرزندمان هنوز می‌تپد، کلیه‌هایش زندگی می‌بخشند و چشمانش نوری را به جهان بازمی‌گردانند، باعث شد درد نبودنش کمی قابل‌تحمل شود.

رفت اما زندگی بخشید
روز جراحی، ترکیبی از غم و آرامش در قلبشان موج می‌زد. پزشکان با احترام و دقت، اعضای بدن فرزندشان را آماده انتقال کردند. چند روز بعد، خبر رسید که قلب فرزندشان در سینه‌ مرد جوانی می‌تپد که سال‌ها در انتظار پیوند بود.
مادر با لبخند تلخی می‌گوید: هر بار که فکر می‌کنم بخشی از وجود فرزندم هنوز زنده است، هر بار که می‌شنوم کسی با چشمان او دنیا را دوباره می‌بیند یا صدای قلبش را در سینه دیگری می‌شنوم، احساس می‌کنم او هنوز کنار ماست. او رفت اما زندگی بخشید.
این خانواده با وجود غم از دست دادن عزیزشان، به دیگران توصیه می‌کنند که درباره‌ اهدای عضو فکر کنند؛ تصمیمی که شاید سخت باشد اما می‌تواند امیدی تازه برای کسانی شود که در انتظار معجزه‌ای برای ادامه‌ زندگی هستند: فرزندمان دیگر کنارمان نیست اما در زندگی‌های دیگران جاودانه شده است. از صمیم قلب و دل و جان معتقدیم که اهدای عضو بستر مرگ نیست، بلکه بستر زندگی است.
از حیرت تا مسئولیت

رضا گیرنده قلب در گفتگو با خبرنگار ما می‌گوید: من ۳۴ ساله هستم. همیشه عاشق زندگی و کارم بودم. معلم دبیرستان هستم و تدریس به نوجوانان برایم معنای زندگی بود اما وقتی دچار مشکل جدی قلبی شدم، زندگی برایم متوقف شد. فکر می‌کردم دنیا به آخر رسیده و دیگر نمی‌توانستم به کلاس بروم، نمی‌توانستم کارهایی را که دوست دارم ادامه بدهم.

ماه‌ها در انتظار بودم، امیدوار به یک معجزه. گوشه‌ای از قلبم سیاه بود ولی گوشه‌ای دیگر روشن به لطف خدا و کرم هموطنان عزیز و مهربانم که امید من را ناامید نمی‌کنند و آن معجزه سرانجام رسید: یک قلب.
وقتی فهمیدم که عمل با موفقیت انجام شده و قلب جدیدی دریافت کرده‌ام، احساس کردم زندگی دوباره به من هدیه شده است. حس عجیبی دارم؛ چیزی بین شادی و حیرت همراه با مسئولیت. هر ضربان قلبم به من یادآوری می‌کند که این زندگی دوباره، نتیجه تصمیم بزرگ یک انسان دیگر و خانواده‌اش بوده است. گاهی از خودم می‌پرسم که او چه جور آدمی بوده؟ چه آرزوهایی داشته؟ و آیا این قلب برای او همان‌طور می‌تپید که حالا برای من می‌تپد؟
حالا که قلب جدیدم می‌تپد، هر روز تلاش می‌کنم تا آدم بهتری باشم. هر قدمی که برمی‌دارم، هر نفسی که می‌کشم، انگار برای دو نفر است؛ برای خودم و برای او. این قلب فقط یک عضو نیست؛ یک مسئولیت و هدیه است که نمی‌توانم به سادگی از آن عبور کنم. به تدریس برگشته‌ام و حالا با نگاه تازه‌ای به زندگی، سعی می‌کنم تأثیر مثبت بیشتری بر دانش‌آموزانم و اطرافیانم بگذارم. همچنین در فعالیت‌های خیریه مربوط به اهدای اعضا شرکت می‌کنم تا قدردانی‌ام را نشان بدهم و دیگران را به این کار بزرگ تشویق کنم.
گاهی برای خانواده‌ای که این قلب را به من دادند دعا می‌کنم، برای آرامششان. امیدوارم بدانند این قلب نه‌تنها زندگی مرا نجات داده، بلکه به من امید و انگیزه‌ای تازه برای زندگی بخشیده است و من تا زنده ام قدردانشان هستم.
معنای تازه
مریم، مادری ۴۲ ساله که زندگی‌اش پس از دریافت کلیه اهداشده به‌طور کامل متحول شد، داستانش را برای خبرنگار ما این‌گونه روایت می‌کند: زندگی من پیش از دریافت کلیه جدید، پر از درد و نگرانی بود. پزشکان به من گفته بودند تنها راه نجاتم دریافت یک کلیه اهداشده است. ناامید از گرفتن کلیه بودم. همسرم ساز جدایی می‌زد و این خبر برای من به‌عنوان یک مادر، دوچندان دشوار بود. تمام فکر و ذکرم به آینده فرزندانم و این که آیا می‌توانم در کنارشان باشم، گره خورده بود. آیا زنده می مانم؟ آیا زندگی‌ام پابرجا می‌ماند؟
لحظه‌ای که خبر آمد یک کلیه برای من پیدا شده است، احساس کردم امید در قلبم دوباره زنده شد. با تلاش پزشکان، عمل پیوند موفقیت‌آمیز بود و از آن روز به بعد، هر لحظه‌ از زندگی‌ام برایم معنای تازه‌ای پیدا کرد. این کلیه جدید فقط یک عضو نیست، بلکه پلی است که مرا به آینده‌ای روشن‌تر و فرزندانم نزدیک‌تر کرده است.
شوهرم دیگر حرف از جدایی نمی زند. هر بار که فرزندانم را در آغوش می‌گیرم یا با آن‌ها بازی می‌کنم، در قلبم احساس می‌کنم مدیون فردی هستم که این هدیه ارزشمند را به من بخشیده است. او زندگی من را نجات داد، اما فراتر از آن، شادی و آرامش را به خانواده‌ام بازگرداند.
حالا دیگر نمی‌توانم آرام بنشینم. تصمیم گرفته‌ام به دیگران کمک کنم تا اهمیت اهدای عضو را درک کنند. در رویدادهای آگاهی‌بخشی شرکت می‌کنم و داستانم را می‌گویم تا نشان دهم که چگونه یک تصمیم می‌تواند زندگی نه‌تنها یک نفر بلکه خانواده‌ای را تغییر دهد.
زندگی دوباره به من نشان داد که محبت انسان‌ها حد و مرز ندارد و هر تپش این کلیه جدید مرا به یاد اهداکننده بزرگواری می‌اندازد که تصمیمی چنین شجاعانه و سخاوتمندانه گرفت.
لزوم فرهنگ‌سازی
اهدای عضو کار خیری است که برای افراد مرگ‌مغزی‌شده، باقیات‌الصالحات به همراه دارد و این موضوع باید به شکل بنیادی در خانواده‌های ایرانی فرهنگ‌سازی شود. فرهنگ‌سازی در این امر نیاز به فعالیت بیشتر رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای دارد

اهدا یا فروش؟
نکته حائزاهمیت در حوزه اهدای عضو این است که تمام موارد برداشت و پیوند عضو باید در بیمارستان‌های دولتی انجام شود و در سطح کشور، هیچ‌گونه پیوندی نداریم که داخل بیمارستان‌های خصوصی انجام شود.
اگر خدای‌نکرده عزیزی در یک بیمارستان خصوصی دچار مرگ مغزی شود بعد از انجام امور مربوط به رضایت‌گیری از خانواده شخص، فرد مذکور را به یک بیمارستان دولتی منتقل می‌کنند و عملیات برداشت و پیوند عضو در آنجا انجام می‌شود. باتوجه‌ به توضیحاتی که گفته شد، تمامی موارد پیوند عضو با نظارت دستگاه‌های دولتی صورت می‌گیرد و تنها عضوی که در سطح جامعه خریدوفروش می‌شود کلیه است، آن هم به این دلیل که هرکس در زمان حیات، دو عدد کلیه دارد و می‌تواند یکی از آن‌ها را بفروشد، اما در خصوص افراد دچار مرگ‌مغزی‌شده اصلا چنین چیزی وجود ندارد.

به‌عنوان‌مثال اگر خانواده فردی که دچار مرگ‌مغزی‌شده شرط کند که ما اعضای عزیزمان را در قبال مبلغ پیشنهادیمان برای پیوند به شما می‌دهیم، ما از نظر قانونی اجازه چنین کاری را نداریم، حتی اگر هیچ‌گونه نتوانیم رضایت خانواده مذکور را بگیریم. بنابراین هیچ پول و امتیاز دولتی و… به خانواده فرد دچار مرگ‌مغزی‌ که اعضای او اهدا شده داده نمی‌شود، این کار تماما فی‌سبیل‌الله و جزو باقیات الصالحات فرد است.
هیچ‌گونه پولی بین خانواده‌های طرفین پیوند عضو ردوبدل نمی‌شود. حتی ما تمام تلاش خود را می‌کنیم که خانواده‌های طرفین با یکدیگر آشنا نشده و ارتباطی نگیرند که خدای‌نکرده بعدها نیز توقعات مالی برای طرفین پیشامد نکند.
پیوند اعضایی که قابلیت اهدا دارند از جمله قلب، کبد، پانکراس، کلیه و… بدون هیچ‌گونه هزینه‌ای صورت می‌گیرد و تمامی هزینه‌های این کار توسط ارگان‌های دولتی مرتبط تأمین می‌شود.
در حالت عادی برای موارد پیوند اعضای بدن، مقداری فرانشیز به بیمارستان تعلق می‌گیرد اما برای موارد اهدای عضو این فرانشیز صفر است، حتی به دلیل این که افراد پیوندشونده جزو بیماران خاص به شمار می‌آیند داروهایی که به این اشخاص داده می‌شود رایگان است.
آمار چه می‌گوید؟
به طور تقریبی میزان مرگ‌ومیر ناشی از تصادفات، ۱۶هزار نفر در سال است که حدودا نصف این افراد دچار مرگ مغزی می‌شوند و می‌توان تعداد آن‌ها را هشت‌هزار نفر به‌حساب آورد. به طور میانگین سه‌هزار الی سه‌هزار و پانصد نفر از این افراد، قابلیت اهدای اعضای بدنشان را دارند. همچنین به طور میانگین، چند هزار نفر در سال به دلیل اتفاقات دیگر نظیر سکته مغزی، خونریزی مغزی، ایست قلبی، خودکشی و… به مرگ مغزی دچار می‌شوند و در کل به‌صورت میانگین، هرسال حدود پنج الی شش هزار مرگ مغزی داریم اما آمار اهدای عضو، عددی نزدیک به ۱۲۰۰ الی ۱۳۰۰ نفر در سال است و مابقی موارد مرگ مغزی به دلیل عدم شناسایی، مراقبت یا عدم رضایت خانواده‌ها متأسفانه به خاک سپرده می‌شوند.
ما روزانه تقریبا هشت الی ده نفر را به دلیل نرسیدن عضو پیوندی از دست می‌دهیم. طبق آمار وزارتخانه باکمال تأسف، سالانه نزدیک به سه‌هزار نفر براثر نرسیدن عضو پیوندی جان خود را از دست می‌دهند.
فرهنگ‌سازی در این زمینه بسیار مؤثر است اما متأسفانه برخی دانشگاه‌های علوم پزشکی در سطح کشور در این زمینه فعالیتی ندارند و برای فرهنگ‌سازی اقدامی نمی‌کنند، همچنین در زمینه شناسایی افراد، مراقبت و رضایت‎گیری، فعالیت بسیار کمی دارند که موجب می‌شود آمار اهدای عضو در این دانشگاه‌ها صفر و مرگ‌ومیر ناشی از عدم تأمین عضو پیوندی در آن‌ها بالا باشد.
در مقابل، بعضی از دانشگاه‌های علوم پزشکی در سطح کشور هستند که چندین و چند سال متوالی در زمینه فرهنگ‌سازی اهدای عضو فعالیت کرده‌اند و همچنین عملیات اهدای عضو را به‌خوبی انجام می‌دهند که توانسته‌اند آمار قابل‌قبولی را نسبت به آمار جهانی ارائه کنند.
از اعضایی که قابلیت اهدا به افراد موردنیاز را دارد تقریبا ۵۰ عضو و نسج قابل‌برداشت است که اعضایی مثل قلب، ریه، کبد، پانکراس، کلیه، روده، استخوان تاندون و دریچه‌های قلب از آن جمله‌اند.

میزان موفقیت در اهدای عضو
یک باور که میان برخی وجود دارد این است که برخی از استان‌ها چون آمار تصادفات بیشتری دارند در اهدای عضو نیز از آمار قابل‌قبول‌تری برخوردارند. این باور اشتباه است و طبق شاخص رسمی که وجود دارد متأسفانه مرگ مغزی در تمامی بیمارستان‌های کشور رخ می‌دهد که آمار یک الی پنج درصدی از میزان مرگ‌ومیرهای سالانة هر بیمارستان است.

اگر در هر بیمارستان، افرادی که دچار مرگ مغزی شده‌اند در زمان مناسب توسط کادر درمان و شبکه بازرسی، شناسایی شوند و مراقبت‌های لازم صورت گیرد می‌توان با رضایت خانواده افراد مذکور، عملیات اهدای عضو را به‌خوبی انجام داد. برای اهدای عضو، آمار و ارقام خیلی تأثیرگذار نیست بلکه مراحل شناسایی، مراقبت، رضایت‌گیری و سرانجام عملیات اهدای عضو مهم هستند.
او درباره حکم شرعی اهدای عضو می‌گوید: از لحاظ قانونی، علمی و حتی شرعی، مرگ مغزی برابر با فوت است. برای همین مراجع تقلید نیز معتقدند چون فرد دچار مرگ مغزی، حکم فردی را دارد که فوت کرده است می‌توان اعضای او را برداشت و به بیماران نیازمند پیوند زد. درصورتی‌که اگر کمترین احتمال زنده‌بودن افراد دچار مرگ مغزی وجود داشت، هیچ یک از مراجع تقلید، اجازه چنین کاری را نمی‌دادند. مرگ مغزی متأسفانه از همه لحاظ برابر با مرگ است و هیچ راه برگشتی ندارد.

زمان طلایی اهدای عضو
از زمانی که فرد دچار مرگ مغزی می‌شود حداکثر تا دو هفته می‌توان مراقبت‌های لازم برای عملیات اهدای عضو را انجام داد؛ زیرا در طول این زمان، مغز فرد از بین رفته و از آن مواد سمی ترشح می‌شود که با گذشت زمان این مواد سمی وارد بدن می‌شوند. اگر ما بتوانیم طی یکی دو روز اول که فرد دچار مرگ‌مغزی‌شده است عملیات شناسایی، مراقبت و رضایت‌گیری را انجام بدهیم می‌توانیم اعضا و نسوج او را به بیش از ۵۰ نفر اهدا کنیم. با گذشت یک هفته، احتمال این که دیگر هیچ عضوی قابلیت اهدا نداشته باشد وجود دارد.
ما باید فرهنگ‌سازی را ادامه دهیم و تلاش کنیم تا بینش و تفکر اهدای عضو را در میان خانواده‌ها نهادینه سازیم.
زمانی که تیم تأیید مرگ‌مغزی با عضویت جراح مغز و اعصاب، متخصص داخلی اعصاب، فوق‌تخصصicu، فوق‌تخصص داخلی، نماینده پزشکی قانونی و پزشکان مخصوصی که از وزیر بهداشت، حکم انجام معاینات تخصصی روی افراد دچار مرگ مغزی را دارند اعلام می‌کنند که فرد دچار مرگ‌مغزی‌شده است، نماینده این گروه، برگه تأیید مرگ‌مغزی را به خانواده فرد تحویل می‌دهد. خواهشمندم خانواده‌ها به این نکته توجه کنند که کاری برای عزیزشان نمی‌توان انجام داد و بهترین کار این است که اعضای آن فرد اهدا شود تا افراد دیگری به واسطه این کار خیر، فرصت ادامه حیات داشته باشند

همچنین ببینید

ابلاغ چهار راهنمای بالینی و استاندارد خدمت به مراکز درمانی سراسر کشور

ابلاغ چهار راهنمای بالینی و استاندارد خدمت به مراکز درمانی سراسر کشور

معاونت درمان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی چهار راهنمای بالینی و استاندارد خدمت را جهت اجرا در مراکز درمانی، به دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور ابلاغ کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − 7 =