خبرگزاری مهر، گروه استانها: صبح اربعین در مازندران، هوا هنوز بوی نم باران شب گذشته را دارد. خیابانها آرام آرام بیدار میشوند، اما در اطراف امامزادهها و مسیرهای مشخص پیادهروی، جنبوجوش خاصی دیده میشود.
پرچمهای سیاه و سبز در باد تکان میخورند، و نوای «لبیک یا حسین» از شب گذشته تاکنون در کوچههای شهر میپیچد. اینجا جاماندگان اربعین می آیند تا با گامهای خود، دلهایشان را راهی کربلا کنند.
آغاز مسیر؛ از حرم تا حرم
در ساری، نقطه شروع مراسم، آستان مقدس امامزاده عباس (ع) است. هر سال روز اربعین جمعیت از زن و مرد، پیر و جوان، حتی کودکانی که دست در دست والدینشان دارند، با چهرههایی آرام اما چشمهایی پر از اشک، به میعادگاه اربعین می آیند تا دلهایشان را از هزاران کیلومتر به کربلا و بین الحرمین و لای نخلهای عمودهای مسیر نجف تا کربلا گره زنند.
صبح اربعین که میشود، دلها بیش از دیگر زمانها بیقرار میشود، لحظه شماری میکنی تا ساعت قرار و پیاده روی شروع شود تا عقده دل بگشایی و به حال واماندگی و جاماندگی از کاروان عشق، اشک بریزی و سبک شوی.
مسیر پیادهروی تا حرم امامزاده یحیی (ع) نزدیک به چهار کیلومتر است، اما برای این زائران، این فاصله معنایی جز همقدمی با کاروان اربعین ندارد. در مسیرهای منتهی به پیاده روی از روزهای قبل، موکب برپا شده است و شب قبل از اربعین نیز چای داغ و خرما میان جمعیت پخش میکنند. صدای همهمه، مداحی، و ذکر یا حسین، فضای شهر و مسیر حرم تا حرم که قرار است در آن پیاده روی برگزار شود را پر میکند.
این مراسم تنها در ساری نیست؛ در آمل، قائمشهر، بابل، بهشهر و نوشهر نیز، هزاران نفر از ساعتهای ابتدایی صبح تا شامگاه اربعین در مسیرهای «حرم تا حرم» گام برمیدارند.
روایت جاماندگان؛ دلی که پرواز میکند
حاج قاسم، ۶۴ ساله، با عصایی در دست، شب قبل از اربعین در جوار امامزاده عباس ساری، آرام قدم برمیدارد و تسبیح میزند، میگوید: پنج سال پشتسر هم اربعین کربلا بودم، اما امسال مریضی اجازه نداد و سعی میکنم در راهپیمایی، با عزاداران هم قدم شوم تا بگویم هنوز در عهد و پیمانم با امام حسین (ع) هستم.
زهرا موسوی بانویی ۳۰ ساله که همراه دخترش شب اربعین به امامزاده عباس ساری آمده بو، میگوید: به دخترم گفتم روز اربعین میرویم زیارت امام حسین (ع).
علیاکبر، نوجوان ۱۷ ساله و خادم یکی از موکبهای ساری، که شب اربعین، لیوان چای را با حوصله به دست زائران امامزاده میدهد، میگوید: رویایم این است که سال بعد آنطرف، در بینالحرمین موکب بزنم. فعلاً اینجا خادمی میکنم.
کاظم، کارگر ۴۲ ساله قائمشهری، در حالی که تسبیحش را میچرخاند، میگوید: پول جمع میکنم که روزی بروم کربلا و امسال سعی میکنم با شرکت در پیاده روی اربعین، با پای دل به کربلا برم و وقتی مداح زیارت اربعین میخواند، حس میکنم ایستادهام کنار حرم حضرت عباس (ع).
نقش مردم و هیئتها
ستاد مردمی اربعین مازندران تأکید دارد که این مراسم بدون بودجه دولتی و با همیاری هیئتها، مساجد و مردم برگزار میشود. دهها موکب مردمی در طول مسیرها برپا شده است؛ از پذیرایی ساده با خرما و شربت گرفته تا خدمات پزشکی، ماساژ پا برای زائران و حتی غرفههای فرهنگی برای کودکان در طی مسیر پیش بینی شده است.
شعار امسال یادآور وفاداری به پیمان عاشورا است. طبق اعلام مسئولان استانی، امسال بیش از ۶۷ هزار مازندرانی راهی کربلا شدند. در کنار آن، هزاران نفر در شهرهای مختلف استان در مراسم جاماندگان اربعین شرکت میکنند.
در آمل، مسیر از امامزاده عبدالله تا امامزاده ابراهیم (ع) میزبان عزاداران خواهد بود و در بابل، زائران از میدان کشوری تا حرم امامزاده قاسم (ع) را میپیمایند و در پایان مراسم، شرکتکنندگان رو به قبله و رو به کربلا سلام دمی دهند.
در شب منتهی به اربعین حسینی مازندران مملو از آئینهای عاشورایی است، موکب ها و مجالس عزا برپا شده، صدای دستههای سینهزنی و نوحهخوانی، فضای شهر و امامزاده را پر میکند. کودکانی که بر دوش پدرانشان نشستهاند، با دستهای کوچکشان پرچم تکان میدهند. زنانی که اشک میریزند و زیر لب دعا میخوانند. پیرمردانی که هرچند پاهایشان میلرزد، اما گامهایشان استوار است.
دم در امامزاده عباس ساری، پیرزنی با لهجه شیرین مازندرانی به زائران میگوید: شما جوانید، بروید کربلا. من فردا همینجا به امام حسین (ع) سلام میدهم.
محوطه امامزاده عباس پر از جمعیت است. مداح از اربعین و شوق سفر اربعین میگوید و جاماندگان اربعین، اشک میریزند. دوستی میگوید: قسمت بشود، سال بعد با هم آنجا میرویم و اگر نشد، همینجا هم کربلاست.
مراکز انتقال خون مازندران امروز همزمان با اربعین حسینی برای اهدای خون پذیرای عزاداران حسینی است.
جاماندگان اربعین در مازندران، هرچند از سفر به کربلا محروم ماندهاند، اما با گامهایی استوار و دلی سرشار از عشق، فاصله را در مینوردند. از صبح اربعین، خیابانهای استان تبدیل به مسیرهای عشق و ارادت میشود، جایی که دلها جا مانده، اما قدمها رفته است.