پدری هم تعریف میکرد: «وقتی پسرم در پارک پرسید چرا آن مرد چیزی میکشد که دود بلند میشود، خندیدم و خواستم بحث را عوض و حواسش را پرت کنم، اما بعد دیدم با دقت نگاهم میکند و معلوم بود منتظر یک جواب جدی است.»
این روایتها تنها نمونهای از هزاران تجربه والدینی است که تصور میکنند پنهانکاری درباره سیگار و قلیان بچهها را از آسیبها دور نگه میدارد، در حالی که به گفته دکتر امین حشمتی، مشاور و روان درمانگر کودک و نوجوان، همین پنهان کاریها بذر کنجکاوی را در دل کودکان میکارد و ممکن است آنها را به سمت تجربهگری سوق دهد. آموزش صادقانه و متناسب با سن، راهی مطمئنتر برای محافظت از فرزندان است.
زهرای ۱۴ ساله هم وقتی در جمع دوستان جدیدش دید قلیان دست به دست میچرخد، دلش میخواست فقط یک بار امتحان کند. نه برای اعتیاد، بلکه برای اینکه جا نماند! مادرش، اما خیلی زود متوجه تغییر رفتار و حال و هوایش شد، پای گفتوگو نشست، کمی مسئولیت به او سپرد و در باشگاه ثبت نامش کرد. حالا زهرا بعد از تمرین والیبال با هیجان از پرشها و پاسها میگوید، نه از دود.
این کارشناس درباره این دو موضوع گفت: «پنهانکاری باعث میشود کودکان و نوجوانان به جای دریافت اطلاعات درست، به دنبال کشفهای خطرناک و ناشناخته بروند و کنجکاوی شان بیشتر شود. از سوی دیگر، مدیریت هیجانات و پاسخگویی به نیازهای طبیعی نوجوانان در قالب فعالیتهای سالم و مسئولانه، بهترین راه برای پیشگیری از گرایش به دخانیات است. خانوادهها باید با گفتوگوهای صادقانه و حمایت مداوم، نوجوانان را در مسیر درست هدایت کنند.»
متن زیر گفتوگوی «جوان» با وی است که میخوانید.
****
بهنظر شما چرا نوجوانان و جوانان به سیگار و قلیان گرایش پیدا میکنند؟
گرایش نوجوانان و جوانان به سیگار و قلیان دلایل گوناگونی دارد که به لحاظ روانشناختی ریشه در عوامل فردی و خانوادگی است. این عوامل در برگیرنده کنجکاوی و هیجان خواهی آنها جهت تجربه حس متفاوت و نیاز به پذیرش اجتماعی است که میتواند نیاز به دیدهشدن یا تأیید از سوی همسالان باشد. از سویی گرایش ژنتیکی و ترکیب آن با الگوی رفتاری والدین و نبود سبک فرزندپروری مناسب و همچنین تنشها و خشونتهای خانوادگی همگی دست به دست هم میدهند تا نوجوانان و جوانان به چنین مصارفی گرایش پیدا کنند. از سوی دیگر عوامل اجتماعی و فرهنگی همچون عادیسازی قلیان و سیگار در مجامع عمومی، دسترسی آسان و از همه مهمتر کمبود فضای مناسب برای تفریح، زمینهساز چنین گرایشی میشود.
چه میزان از این رفتارها، ناشی از فشار همسالان یا میل به جلب توجه است؟
گرایش به سیگار و قلیان در بیشتر مواقع نه از روی نیاز به نیکوتین، بلکه ناشی از نیازهای روانی و اجتماعی از جمله پذیرفتهشدن و تعلقپذیری، استقلال و تحسین است. نوجوانان در این سنین در حال یافتن هویت خود هستند و نیاز به تعلقپذیری در چنین دورهای نسبت به سایر دورههای زندگی بیشتر است. مثلاً در جمع دوستانهای که چند نفر دارند سیگار یا قلیان مصرف میکنند، نوجوان اینگونه برداشت میکند که اگر با آنها همساز نشود، از جمع طرد میشود. بنابراین چنین برداشتی احتمال لبزدن نوجوان به سیگار یا قلیان را به شدت بالا میبرد.
نقش خانواده در پیشگیری یا حتی تشدید مصرف دخانیات چیست و آیا سبک فرزندپروری والدین در این موضوع تأثیر دارد؟
همانطور که اشاره کردم، الگو بودن والدین نقش تعیینکنندهای در این راستا دارد. مثلاً اگر والدی خودش استعمال دخانیات نداشته باشد، احتمال گرایش نوجوان به مصرف سیگار یا قلیان را به شکل چشمگیری کاهش میدهد. از طرفی سبک فرزندپروری مناسب مورد بسیار مهمی است که والدین باید نسبت به آن نه تنها آگاه باشند، بلکه باید آگاهی خود را نسبت به این موضوع همواره بالا ببرند. سبک خانوادگی سالم نیز مؤثر است، چراکه در خانواده سالم والدین در مقام قدرت قرار میگیرند و عنان اختیار در دست والدین است، نه فرزندان که این امر سبب میشود تا والدین احترام خود را حفظ کنند و همچنین منجر به این میشود که در عین بودن رابطه گرم و صمیمانه در فضای خانواده، بچهها از والدین خود حساب ببرند و حرف شنوی بیشتری داشته باشند.
همچنین وجود خانواده سالم سبب میشود تا مهارت نه گفتن فرزندان به طور چشمگیری بالا رود، چراکه در خانواده سالم اعتماد به نفس فرزندان همواره در حال افزایش است. در خانواده سالم بیتفاوتی یا سختگیری وجود ندارد، اما در عوض گفتوگوی مؤثر همواره در جریان است.
والدین در مواجهه با نوجوانی که سیگار میکشد، چه واکنشی باید داشته باشند؟ آیا تنبیه یا سختگیری نتیجه دارد یا باید از روشهای جایگزین استفاده کرد؟
واکنش والدین در مواجهه با چنین رویدادی در ابتدا باید اینگونه باشد که فاجعهسازی نکنند و سعی کنند تا جایی که میتوانند خونسردی خود را حفظ کنند. ابتدا به ساکن واکنش نشان ندهند، چراکه واکنشهای شدیدی مثل داد و بیدادکردن، کتکزدن، فحاشیکردن و نظیر اینها دردی را دوا نمیکند و حتی باعث میشود فرزند بیشتر پنهانکاری کند. پس والدین باید در عصبانیت تصمیم نگیرند و وارد گفتوگو شوند.
بدین صورت که به جای کلمه «چرا» از «چه» و «چگونه» استفاده کنند. مثلاً بگویند چه چیزی باعث شد که به سیگار کشیدن فکر کنی و بعد اجازه دهند تا نوجوانان حرفش را بزند و حرفش را قطع نکنند. سپس در مرحله بعدی از او بپرسند آیا دوست داری با هم راهی پیدا کنیم تا این عادت را کنار بگذاری؟ در این مرحله باید حتماً به مشاور مراجعه کنند تا با کمک مشاور بتوانند به نتیجهای مطلوب برسند.
چطور میتوانیم احساس نیاز به هیجان و استقلال نوجوان را بدون دخانیات پاسخ دهیم؟
چیزی که در اینجا بسیار مهم است، این است که با نوجوانان دقیقاً باید متناسب با سن خودش رفتار کنیم و انتظارتمان از او متناسب با سن و سالش باشد. همانطور که اشاره کردم، نوجوان در این مرحله به جستوجوی هویت خود میپردازد و در این راستا ممکن است سردرگم شود. برای اینکه نوجوان به هویت سالم برسد باید نه مثل یک کودک و نه مثل یک بزرگسال با او رفتار شود. بنابراین اول از همه باید مسئولیتپذیری را به او یاد بدهیم و به اندازه سنش به او مسئولیت بدهیم، او را در تصمیمگیریهای ساده سهیم کنیم و اینکه او را کنترل نکنیم. برای اینکه به هیجانخواهی و تجربهگری او کمک کنیم میتوانیم به او پیشنهاد ورزشهای پرتحرک و چالشانگیز و البته مورد علاقه او را بدهیم. از طرفی اگر میل به کارکردن داشته باشد باید میل او را نادیده نگیریم و حتی مشغلههای پاره وقتی را که مانع تحصیلش نشود به او ارائه بدهیم.
نقش مدرسه و مشاور مدرسه در پیشگیری از این آسیب را چگونه ارزیابی میکنید؟
همیشه گفتهاند که مدرسه خانه دوم دانشآموزان است، پس میتوان نتیجه گرفت که محیط مدرسه نیز نقش مؤثری در جلوگیری از انگیزه مصرف سیگار و قلیان دارد. عوامل اجرایی مدرسه به خصوص مشاور باید مدرسه را نه تنها به محیط آموزشی، بلکه محل امنی برای دانشآموزان مبدل سازند، یعنی محیطی امن و سرشار از پذیرابودن برای بچهها باشد، گفتوگوی سالم و مؤثر در آنجا همواره در جریان باشد. با خانواده همکاری داشته باشد و جلسات آموزش خانواده نیز برای خانوادهها تشکیل دهد.
آیا استعمال دخانیات را باید از نگاه کودکان مخفی نگه داشت یا باید روشنگری کرد؟ بهترین سن برای این روشنگری چه سنی است؟
پنهانکاری سبب تشدید کنجکاوی فرزند میشود و در اعتماد بین والد و فرزند شکاف ایجاد میکند و چه بسا که از منابع نادرست اطلاعات کسب کند. در روانشناسی تربیتی همیشه گفته میشود که یادگیری امری تدریجی است، بنابراین در مورد روشنگری هم بهتر است تدریجی عمل کنیم. مثلاً در سنین پیش دبستانی باید با مفاهیم سادهای مثل مضربودن دود سیگار و نیاز بدن به اکسیژن و غذای سالم شروع و از کتاب قصههای مربوط به پیشگیری از دخانیات نیز استفاده کنیم. در اواخر کودکی و اوایل نوجوانی نیز با آموزش مهارتهای زندگی از جمله ارتباط مؤثر، کنترل هیجان، نه گفتن، البته زیرنظر متخصص میتوانیم کمک به سزایی به فرزندمان کنیم.