رهایی از کینهها
اما اگر کسی خودش را دوست داشته و خود را پذیرفته باشد، دیگر دلیلی ندارد که وجودش را با احساسات منفی نسبتبه دیگران آلوده کند. چنین فردی با خود میگوید: «دیگران هرچه که میخواهند، باشند. من باید سعی کنم که آن چیزی را که شایسته من است، نشان دهم و خودم را بالا ببرم. حتی اگر دیگران هم بخواهند در حق من دشمنی کنند، من آنقدر خودم را باور دارم و از تواناییهایم مطمئن هستم که میدانم این دشمنی در من اثر نخواهد کرد.»
پس معمولا هنگامیکه افراد خودشان را نمیپذیرند و با خودشان مشکل دارند، دچار کینهتوزی میشوند. آنها درحقیقت شکست درونی وجود خودشان را بهدست دیگری میسپارند و بقیه را مقصر میدانند. آنها ناکامیهایشان را به گردن دیگران میاندازند و به این شکل تلاش میکنند خودشان را آرام کنند.
شما میبینید که آدمهای ناموفق همیشه لیستی از دشمنان و بدخواهان دارند که معتقدند در حقشان ظلمها کردهاند. این اعتقاد آنها را گول میزند و باعث میشود از واقعیت مشکل خودشان فرار کنند. اگر ما کینهای از دیگران داریم، باید بدانیم که مشکلی در درون ماست. برای رسیدن به گنج و سعادت باید خود را از قید و بند کینهها رها کنیم و با اتکا به تواناییهای خود در زمین زندگی متخص به خویش، بازی کنیم.