این پدیده که میتوان آن را نوعی فرسودگی عاطفی نامید، یکی از رایجترین دلایل دلزدگیهای مقطعی در روابط انسانی است.
بر اساس روانشناسی رفتاری، وقتی فرد در یک رابطه نقشهای ثابتی مانند حمایتگر، شنونده یا آرامکننده را بهطور مداوم ایفا میکند، مغز بهتدریج این الگوها را به عنوان بار شناختی ثبت میکند.
در نتیجه، بدون فرصت برای بازیابی انرژی روانی، خستگی احساسی شکل میگیرد.