مجروح شده بودند اما می‌گفتند اول به بقیه کمک کنید

مجروح شده بودند اما می‌گفتند اول به بقیه کمک کنید

لطفاً خودتان را معرفی کنید و از روز حمله رژیم صهیونیستی به مرکزی در منطقه‌تان بگویید.

من یوسف عزیزی هستم، تکنسین اورژانس پایگاه اورژانس ۱۱۵ که نزدیک‌ترین پایگاه به محل حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی است. آن روز را به‌خوبی به یاد دارم؛ روزی که واقعاً برایم سخت و دردآور بود، روزی که شبیه هیچ‌کدام از روزهای دیگر نبود. دوم تیرماه ۱۴۰۴، حدود ساعت ۱۱ صبح، شیفت کاری من تمام شده بود. خاطرم هست که شیفت بسیار پرکاری را پشت سر گذاشته بودم و اصلاً فرصت استراحت نداشتم. داشتم آماده می‌شدم تا به منزل بروم و شیفت را تحویل بدهم که ناگهان صدای انفجار مهیبی شنیده شد. صدا آن‌قدر نزدیک و شدید بود که فکر کردم پایگاه اورژانس خودمان مورد حمله قرار گرفته است. فوراً روی زمین دراز کشیدیم و صداهای انفجار یکی پس از دیگری ادامه پیدا کرد. بعد از پایان انفجارها، به سمت پنجره رفتم و دود غلیظی را دیدم، در کنار مردمی که از ترس، سراسیمه در خیابان می‌دویدند. هنوز چند ثانیه نگذشته بود که مأموریت به پایگاه اعلام شد. همکارانم خیلی سریع آماده اعزام شدند و من هم ناخودآگاه، ظرف چند ثانیه تصمیم گرفتم که با آن‌ها همراه شوم.

آن لحظه چه فکری کردید و چرا چنین تصمیمی گرفتید؟ در آن چند ثانیه به هیچ چیز جز این‌که الان همکارانم و مردم به کمک نیاز دارند، فکر نکردم. شاید هر کس دیگری هم جای من بود همین کار را می‌کرد. دیدن ترس و وحشت مردم در آن لحظه مرا منقلب کرد و فقط دلم می‌خواست کاری بکنم. همین شد که همراه با همکارم، سوار بر «موتورولانس» به محل حمله رفتیم.

از مشاهدات عینی خود در آن مأموریت برایمان بگویید. شدت حمله و میزان آسیب بسیار زیاد بود. تعداد مجروحان بالا بود. بسیاری از مردم و عابران، در نزدیکی محل حمله، در جای خود میخکوب شده بودند. با این‌که سر تا پایشان را لایه‌ای از گرد و غبار پوشانده بود، کاملاً بهت‌زده بودند و قادر به انجام هیچ کاری نبودند. حتی صدای ما را نمی‌شنیدند. بسیاری از مصدومان که دچار موج‌گرفتگی شده بودند، حتی از سوار شدن به آمبولانس برای دریافت اقدامات درمانی یا اعزام به مراکز درمانی امتناع می‌کردند و کاملاً در شوک بودند. شرایط بسیار سختی بود. آن روز لحظاتی را دیدم و تجربه کردم که برایم غیرقابل تصور بود. این‌که توانستیم روی پا بایستیم و اقدامات درمانی را انجام دهیم، فقط به لطف و عنایت خدا بود. این قدرت را خدا در آن شرایط سخت در وجود ما قرار داد تا بتوانیم به مردم کمک کنیم. در آن لحظات، فقط ایثار و ازخودگذشتگی مردم را دیدم؛ هر کدام دیگری را بر خود ترجیح می‌داد و می‌خواستند زودتر به دیگران رسیدگی کنیم تا به خودشان که خودشان هم مجروح بودند.

همچنین ببینید

دانشگاه علوم پزشکی قزوین، پیشتاز در هم‌افزایی استانی برای پیشگیری از خودکشی

دانشگاه علوم پزشکی قزوین، پیشتاز در هم‌افزایی استانی برای پیشگیری از خودکشی

به گزارش روابط عمومی معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی قزوین، نشست کمیته بین ‌بخشی پیشگیری …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 − یک =