
لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمایید که در حال حاضر کجا مشغول به خدمت هستید؟من پروین زبرجدینمحب هستم، ۴۲ ساله و در بخش اورژانس بیمارستان شهید چمران کنگاور، از شهرستانهای استان کرمانشاه، مشغول به کار هستم.
به ما گفته شده که شما ساعت چهار صبحِ روزی که روز کاریتان نبود، مدیریت بسیار خوبی در بیمارستان داشتید. لطفاً از آن روز برای ما بگویید؛ چه اتفاقی افتاد؟من در اورژانس کار میکنم. آن روز حدود ساعت چهار و نیم صبح، سوپروایزر شیفت روز، خانم پورحسابی، با من تماس گرفتند و گفتند که اطراف نهاوند مورد حمله قرار گرفته و خواستند که به بیمارستان بیایم. در شرایط بحران، نیروها از خانه فراخوان میشوند. تماس که گرفتند، حدود ساعت پنج صبح به بیمارستان رسیدم.
شرایط چگونه بود؟ چه مدیریتی داشتید که باعث شد به عنوان یک فرد شاخص شناخته شوید؟بیشتر سابقه کاری من در بخش اورژانس است؛ حدود ۱۶ سال. البته سه سال هم در دفتر پرستاری بودم و باقی آن را در اورژانس گذراندهام. چون سابقهام از سایر همکاران بیشتر بود، اولین تماس را با من گرفتند. واقعاً نمیدانم چه توانایی خاصی در من دیدند، فقط وظیفهام را انجام دادم.
امکانات بیمارستان برای رسیدگی به تعداد مجروحان کافی بود؟بله، همهچیز به خوبی پیش رفت. حدود ۲۵ نفر مجروح بهصورت همزمان آورده
امکانات بیمارستان برای رسیدگی به تعداد مجروحان کافی بود؟بله، همهچیز به خوبی پیش رفت. حدود ۲۵ نفر مجروح بهصورت همزمان آورده
شدند که به سرعت مورد رسیدگی قرار گرفتند و تعیین تکلیف شدند.
چه انگیزهای برای حضور در چنین شرایطی داشتید؟حتی اگر جنگ هم نباشد و یک بحران یا حادثه گسترده مثل تصادف رخ بدهد، نه فقط من، بلکه سایر همکارانم نیز حتماً برای خدمت حاضر میشوند. مطمئن باشید اگر با هر کسی تماس بگیرند، میآید تا کار بیماران را راه بیندازیم. این حسِ وظیفهشناسی است. من هم فقط وظیفهام را انجام دادم.
آیا خانوادهتان با حضور شما در چنین موقعیتهایی مخالفتی نداشتند؟ همراهی میکردند؟نه، خانوادهام مشکلی نداشتند، اتفاقاً خوشحال بودند که من خدمت ارائه میدهم. حتی اگر جنگ هم نباشد و موارد دیگری پیش بیاید، هر ساعتی از شبانهروز که بخواهم بروم، مشکلی ندارند و اجازه میدهند.
آیا خاطره خاصی از آن ۱۲ روز دارید که در ذهنتان مانده باشد؟تمام آن خاطرات تلخ، همراه با استرس و دلهره بود. خاطره خاصی نیست که در ذهنم مانده باشد. خدا را شکر که برای مجروحان و مصدومان ما به خیر گذشت. امیدوارم دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم، انشاءالله.