واقعیت را نمی‌توان از کودکان پنهان کرد؛ چاره‌ای جز تربیت مسئولانه نیست

واقعیت را نمی‌توان از کودکان پنهان کرد؛ چاره‌ای جز تربیت مسئولانه نیست

حسین حق‌پناه فعال حوزه کودک و نوجوان، در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به تأثیر انتشار تصاویر از غزه بر نوجوانان گفت: تصاویری که اخیراً از غزه منتشر می‌شود، به‌ویژه تأثیرات روانی آن‌ها بر کودکان و نوجوانان، مسئله‌ای است که جای بحث بسیار دارد. در ابتدا باید این نکته را مورد توجه قرار داد که قبلاً توصیه می‌شد کمتر با نوجوانان و کودکان درباره موضوعاتی مانند جنگ، خشونت، مشکلات اجتماعی و سیاسی صحبت شود. دلیل این امر نگرانی از آسیب‌های روانی بود، چراکه کودکان باید بیاموزند در فضای صلح و همدلی زندگی کرده و پذیرش دیگران را درک کنند. اما جهان امروز تغییر کرده است.

واقعیت‌ها را نمی‌توان از کودکان پنهان کرد

وی ادامه داد: جنگ و خشونت به نوعی وارد زندگی روزمره ما شده‌اند و این مسئله موجب شده است باور سنتی یادگیری صلح صرفاً در خلأ تحت‌الشعاع قرار گیرد. حالا دیگر نمی‌توان واقعیت‌های سخت زندگی، مانند تبعیض، نابرابری، رنج‌ها و بی‌عدالتی‌ها را از کودکان پنهان کرد، چراکه آنان نیز جزئی از همین دنیا هستند. اگر آن‌ها فقط با تصویری آرمانی و غیرواقعی از دنیا بزرگ شوند، ممکن است در مواجهه با بحران‌های واقعی یا دچار انکار شوند یا صرفاً این مسائل را مشکلات دیگران تلقی کنند.

این فعال حوزه کودک و نوجوان گفت: از طرف دیگر، گفتگو درباره این مسائل می‌تواند فرصت مسئولیت‌پذیری فردی و اجتماعی را به آنان بدهد. تأثیر تصاویری که از فجایع منتشر می‌شود بستگی به نوع ارائه و تعاملی دارد که با کودکان انجام می‌دهیم. اگر این‌گونه تصاویر بدون توضیح یا زمینه‌سازی مناسب به آنان نشان داده شوند، ممکن است منجر به نوعی بی‌حسی یا حتی عادی‌سازی خشونت شوند. اما اگر با رویکرد آموزشی و انسانی همراه باشند، می‌توانند باعث بیدار شدن حس همدلی و مسئولیت در آن‌ها شوند.

وی افزود: بنابراین بهتر است نوجوانان و کودکان را به جای دور کردن از واقعیت‌های تلخ دنیا، به شکلی متوازن و با در نظر گرفتن نیازهای روانی‌شان با این مسائل آشنا کنیم. دنیای امروز دنیایی ساده و بی‌دغدغه نیست، و آمادگی برای مواجهه با رنج‌ها و بحران‌ها یکی از ضرورت‌هایی است که باید در تربیت نسل آینده لحاظ شود.

در تربیت نسل جدید باید رویکردی متفاوت اتخاذ کنیم

حق‌پناه گفت: سیاستمداران، چه داخلی باشند و چه خارجی، گاهی طوری رفتار می‌کنند که گویی مسائل کلان و ارزش‌ها در اولویت هستند، اما در تربیت نسل جوان باید رویکردی متفاوت اتخاذ کنیم. یعنی ضمن اینکه سلامت روانی آن‌ها را به دقت حفظ می‌کنیم و این کار را هرگز از برنامه خارج نمی‌کنیم، باید با توجه به سطح درک و فهم‌شان صحبت کنیم. هدف اصلی این باشد که آنان را به سمت پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی و بزرگی بار بیاوریم.

وی ادامه داد: در چنین مدل تربیتی، نمی‌توان نسبت به وقایع غزه در سال‌های اخیر بی‌تفاوت بود. به‌خصوص اگر تمرکزمان بر نوجوانان باشد که نیازمند نگرشی جداگانه از کودکان هستند. نوجوانان خیلی زودتر و شاید خیلی نزدیک‌تر از آنچه تصور کنیم با آثار و پیامدهای مسئله فلسطین مواجه می‌شوند. این مواجهه کجا نمود پیدا می‌کند؟ در زمانی که جنگ را که نشان داد این موضوع چقدر به ما نزدیک است، کنار بگذاریم و نوجوان از خودش سوال کند چرا پول نفت کشور هزینه کمک‌های خارجی شده است؟ چرا با مشکلاتی مثل نبود آب، برق یا بحران اقتصادی روبرو هستیم، اما همچنان به غزه کمک می‌کنیم؟ آیا این منابع حق خود ما نیست؟

این فعال حوزه کودک و نوجوان گفت: این پرسش‌ها نمود عینی خود را در شعارها و بیان دغدغه‌ها نشان می‌دهند. برای مثال نوجوانان ممکن است به گذشته نگاه کنند و بپرسند چرا باید شعار «مرگ بر اسرائیل» بدهیم؟ چرا نفرت پراکنی کنیم؟ این دیدگاه‌ها عمیقاً مرتبط با مسائلی است که نسل جوان امروز به دنبال درک بهتر آن‌هاست و رفتار و گفتگوی جامعه با آنان می‌تواند نقش بزرگی در روشن کردن این نقاط مبهم برای‌شان ایفا کند.

چاره‌ای جز تربیت مسئولانه نوجوانان نیست

وی افزود: جایگاه فرد، ملت، کشور و نظام سیاسی در جهان، به‌ویژه در میان این آشوب پیچیده منطقه‌ای و جهانی، به سرعت می‌تواند تبدیل به موضوعی اساسی شود. بنابراین، چاره‌ای نیست جز اینکه به سمت تربیت مسئولانه و تربیت حماسی نوجوانان حرکت کنیم. اما منظور از تربیت حماسی چیست؟ آیا هدف آن ترویج خشونت، انتقام‌جویی یا نفرت‌پراکنی است؟ نه، اتفاقاً در تربیت حماسی تأکید بر این است که ظلم نکن، اما ظلم را هم نپذیر. قرار نیست مسائل از طریق خشونت حل شوند، اما در مقابل خشونت نیز نباید سکوت کرد.

حق‌پناه گفت: تربیت حماسی بر گفتگو و تعهد اخلاقی استوار است. تا زمانی که امکان گفتگوی مؤثر باشد، باید آن را ادامه داد، اما اگر طرف مقابل از گفتگو سرباز زد یا حقوق فرد یا گروهی را پایمال کرد، نمی‌توان به مذاکرات یک‌طرفه ادامه داد. در این مرحله وظیفه فرد احیای حق است؛ چه برای خودش و چه برای کسانی که حقوق‌شان در معرض تضییع قرار گرفته است.

وی ادامه داد: گرچه تصاویری از جدال‌ها و دردهای تاریخی ممکن است طاقت‌فرسا و رنج‌آور باشند، اما هدف تربیت نوجوانانی بی‌دغدغه، منفعل و بی‌مسئولیت نیست. نوجوانان باید به اندازه قابلیت تاب‌آوری خود آماده باشند تا با چالش‌های زندگی روبه‌رو شوند.

این کارشناس حوزه رسانه گفت: ظرفیت هیجانی و عاطفی که فرد دارد، به او این امکان را می‌دهد تا با مراقبت‌های لازم بتواند با دردها و رنج‌های بزرگ روبه‌رو شده و در آینده این تجربیات را به اقدامات ارزشمند تبدیل کند. این ظرفیت‌ها اگر به‌درستی مدیریت شوند، به اضطراب دائمی یا ترس تبدیل نمی‌شوند؛ البته اگر فرد نداند چگونه با افکارش کنار بیاید، ممکن است درگیر چنین واکنش‌هایی شود.

ضرورت حضور افراد امن کنار نوجوان

وی افزود: برای نوجوانان، ضرورت دارد که در کنار خود افراد امن و مطلعی داشته باشند تا بتوانند ترس‌ها و نگرانی‌هایشان را با آنها به اشتراک بگذارند. این فرایند گفتگو نه تنها آگاهی بیشتری ایجاد می‌کند، بلکه باعث می‌شود نوجوان بتواند مسائل را بهتر تحلیل کرده و جایگاه خود را در مواجهه با چالش‌ها پیدا کند.

حق‌پناه گفت: نکته دیگر ایجاد ظرفیت‌ها، محیط‌ها و امکاناتی است که به نوجوان کنشگری، عاملیت و اثرگذاری بدهد. اگر تنها اخبار بد و ناگوار شنیده شوند، بدون این‌که فرد راهی برای اقدام داشته باشد، ممکن است دچار خستگی ناشی از همدلی شود و پس از مدتی ذهن نسبت به آن اخبار بی‌حس شود و ترجیح دهد اصلاً آنها را نشنود. این اتفاق ناشی از ناتوانی در پیدا کردن راهکاری عملی برای مواجهه با مشکلات است. بنابراین موضوع مهم این است که چگونه می‌توان دردها را همراه با آگاهی و عمل سازنده مدیریت کرد. ما باید نه تنها راه‌های درمان را ارائه کنیم، بلکه روش‌های اثرگذاری و کنشگری را نیز انتقال دهیم.

وی افزود: در این میان، نقش الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی در انتشار تصاویر و پیام‌های ما جای تأمل دارد. واقعیت این است که ما در یک حباب اطلاعاتی پیچیده و هوشمند قرار گرفته‌ایم، چیزی که خالقان و مالکان پلتفرم‌ها خود به آن اذعان دارند. این حباب اطلاعاتی به گونه‌ای عمل می‌کند که افراد کاملاً کانالیزه شده و از بسیاری از داده‌ها و اخبار مهم بی‌خبر می‌مانند.

این فعال حوزه کودک و نوجوان گفت: برای مثال، هنوز نوجوانان و جوانانی داریم که از ماجرای غزه و فجایعی مانند گرسنگی، قحطی و کشتار هدفمند کودکان و زنان بی‌اطلاع‌اند. این وضعیت کاملاً واقعی است، چرا که حباب اطلاعاتی مانع از دریافت اخبار مهم می‌شود. در این شرایط، افراد گمان می‌کنند کاملاً مطلع هستند، در حالی‌که فقط اطلاعاتی را دریافت می‌کنند که الگوریتم‌ها برایشان سفارشی‌سازی کرده‌اند.

وی ادامه داد: نمونه‌ای ملموس از این پدیده را می‌توان در شبکه‌های اجتماعی جهانی، مانند اینستاگرام، مشاهده کرد. برای امتحان کافی است یک استوری با موضوع غزه یا فلسطین منتشر کنید، پس از این‌که قبلاً استوری‌هایی از فضای روزمره شخصی خود گذاشته‌اید. خواهید دید که تعداد بازدیدهای این استوری کاهش می‌یابد و افراد کمتری آن را می‌بینند. مهم‌تر از تعداد بازدیدها، این است که چه کسانی محتوای شما را مشاهده می‌کنند.

حق‌پناه گفت: شبکه‌های اجتماعی از طریق الگوریتم‌های خاص خود محتوا را تنها به کسانی نشان می‌دهند که با دیدگاه شما موافق‌اند. این مسئله باعث ایجاد اتاق پژواک می‌شود؛ جایی که صدا و نظر شما فقط در میان گروه همفکران بازتاب پیدا می‌کند. اما مشکل تکرار تصاویری که بدون طراحی هنری، سیاست‌گذاری فرهنگی، یا زنجیره‌ای از ایجاد درد تا اقدام عمل‌گرایانه منتشر شود، منجر به خستگی عاطفی مخاطبان خواهد شد. این نوع تکرار نه تنها اثر ندارد، بلکه حتی باعث کاهش همدلی می‌شود. بنابراین ضروری است یک بسته متعادل و متناسب طراحی شود که بتواند مخاطب را به فکر کردن، حرکت کردن، یا عمل دعوت کند. یکی از نکات کلیدی که مجدداً می‌خواهم بر آن تأکید کنم این است که همراه کردن هنر، سیاست‌گذاری مؤثر و ایجاد مسیرهایی برای کنشگری باید بخشی جدایی‌ناپذیر از فرآیند اطلاع‌رسانی باشد.

وی افزود: هنر قدرت منحصربه‌فردی دارد که با نمایش حقایق تلخ و پیچیده جهان به شیوه‌ای احساسی، می‌تواند عواطف ما را به چالش بکشد و اراده‌مان را برای تغییر تحریک کند. این ظرفیت هنر را می‌توان در آموزش مفاهیمی مانند صلح و حقوق کودک به کار گرفت، هرچند نگاه به این موضوعات بسته به گروه سنی، مانند کودکان و نوجوانان، کاملاً متفاوت است. اگر بخواهیم درباره کودکان صحبت کنیم، زاویه بحث ۱۸۰ درجه با موضوع نوجوانان تغییر می‌کند، ولی همین فضا امکان استفاده گسترده برای آموزش ارزش‌های جهانی دارد.

این فعال حوزه کودک و نوجوان گفت: نوجوان، برخلاف نگاه ساده‌انگارانه‌ای که به صلح دارد، قادر است پیچیدگی‌ها و دشواری‌های مسیر تحقق صلح، همدلی جمعی و پذیرش جهانی را درک کند. او درمی‌یابد که دستیابی به صلح پایدار فرآیندی دشوار و پر از چالش است. در این میان، متوجه اصل دشمنی با اسرائیل به‌عنوان نماد جنگ‌افروزی در جهان خواهد شد. ایران، از موضعی مهرطلبانه و با توجه به ارزش‌های انسانی، این نگاه را مورد تأکید قرار داده که تا زمانی که موجودیتی مانند اسرائیل وجود دارد، دستیابی به صلح پایدار ممکن نیست.

وی ادامه داد: این نکته فقط مختص دیدگاه ایرانی‌ها یا گروه‌های مذهبی-ارزشی نیست، بلکه حتی متفکران حوزه جامعه‌شناسی و علوم سیاسی و نویسندگان علوم انسانی غرب نیز به این حقیقت اذعان کرده‌اند. کتاب‌هایی چون «صلحی که همه صلح‌ها را به باد داد» نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند حضور چنین موجودیت‌هایی در سطح جهانی مانع بزرگی برای تحقق صلح واقعی است. بنابراین هنر می‌تواند نقش مؤثری در پردازش این مفاهیم ایفا کرده و زمینه را برای آگاهی‌بخشی و آموزش ارزش‌های انسانی فراهم کند.

منظور از گفتگو شنیدن واقعی طرف مقابل است

حق پناه گفت: برای کاهش آسیب‌های مرتبط با چنین محتوایی، بهترین راهبرد گفتگو است. گفتگو اهمیت زیادی دارد، زیرا نه تنها امکان تبادل اطلاعات را فراهم می‌سازد، بلکه فضای مناسبی برای درک بهتر طرف مقابل ایجاد می‌کند. منظور اصلی از گفتگو، شنیدن واقعیِ حرف‌های طرف مقابل است، نه صرفاً حرف زدن خودمان. بسیاری از اوقات تصور می‌کنیم گفتگو یعنی صحبت کردن، در حالی که شروع یک گفتگوی مؤثر با گوش دادن آغاز می‌شود. باید تلاش کنیم تا نوجوانان را بشنویم، چه از دردها، دغدغه‌ها، سوال‌ها و حتی مسائلی که به نظرمان سطحی یا توهین‌آمیز می‌آید. نباید از شنیدن آن‌ها بترسیم؛ بلکه لازم است سعی کنیم جهان ذهنی نوجوان را بفهمیم.

وی افزود: باید فضایی فراهم کنیم که خود نوجوان هم بتواند آزادانه درباره مشکلات و احساساتش با دیگران صحبت کند. یکی از اقدامات مؤثر، این است که نوجوانان را به ایجاد ارتباطات با افرادی تشویق کنیم که معمولاً کمتر در حلقه تعاملشان قرار دارند. به‌طور مثال، گفتگو درباره مسائل انسانی و جهانی (مثل اتفاقاتی که در غزه یا جاهای دیگر رخ می‌دهد) می‌تواند راهی برای رشد تفکر انتقادی و احساس مسئولیت اجتماعی آن‌ها باشد. این گفتگوها حتی وقتی با افراد مختلف مثل فروشنده محله یا کسی که سبک زندگی متفاوتی دارد، انجام شود، می‌تواند تجربه‌های مفیدی به همراه داشته باشد.

این فعال حوزه کودک و نوجوان گفت: فضاهای فرهنگی، تفریحی و آموزشی نیز باید به گونه‌ای طراحی شوند که نوجوانان در آن‌ها فعال باشند، نه منفعل. آن‌ها باید کنشگر باشند و بتوانند استعدادها و قابلیت‌های خود را نشان بدهند. برای مثال، می‌توانند داستان بنویسند، صحبت کنند، کتاب بخوانند و نکات آن را خلاصه کنند یا حتی پادکست بسازند. هر اقدامی که باعث تقویت مهارت‌های هنری، رسانه‌ای و ابراز احساسات شود، به سلامت روانی و تعادل شخصیتی آنان کمک خواهد کرد. تجهیز نوجوانان به ابزارهایی مانند هنر و رسانه در واقع سرمایه‌گذاری برای رشد پایدارتر و ارتباط مؤثرتر آنان با جامعه محسوب می‌شود.

حق پناه گفت: تکرار بیش از حد یک پیام، ممکن است به ضد خود تبدیل شود. این پدیده در ارتباطات به عنوان «فرسایش پیام» یا اثر معکوس شناخته می‌شود. در مورد قضیه فلسطین، یکی از مشکلات اساسی که در دهه‌های اخیر مشاهده شده این است که پیام‌ها به شکلی یکنواخت و بدون توجه به سلیقه، پیش‌زمینه‌های ذهنی، و پیش‌قضاوت‌های مخاطبان ارائه شده‌اند. این عدم تنوع و ناهماهنگی با نیازهای مخاطب باعث شده که بسیاری از افراد احساس اشباع کنند و دیگر تمایلی به شنیدن نداشته باشند. علاوه بر این، انتقال این پیام‌ها عمدتاً در زمینه‌های سیاسی و اصطلاحات داخلی رخ داده که ممکن است برای بسیاری از افراد جذابیت کافی نداشته باشد یا حتی موجب دوری آنها شود؛ بنابراین، نمایش تصاویر و تکرار پیام‌ها زمانی مؤثر خواهد بود که با خلاقیت و تنوع همراه باشد، در قالب هنر و رسانه‌های نوین ارائه گردد، و در نهایت مخاطب را به اقدامی مشخص دعوت کند. اگر چنین رویکردی اتخاذ شود، تکرار پیام نه تنها به ضد خود تبدیل نمی‌شود، بلکه می‌تواند موجب افزایش توجه، عمق بخشیدن به ادراک مخاطب، و حتی تحریک او به انجام فعالیت‌های مثبت شود.

همچنین ببینید

چاقی بزرگسالی قابل پیش بینی شد

چاقی بزرگسالی قابل پیش بینی شد

محققان تست ژنتیکی ابداع کرده اند که چاقی افراد در بزرگسالی در همان کودکی پیش بینی می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + یازده =